بحران اقتصادى و ازهم گسيختگى اجتماعى سراپاى جامعه ايران را فرا گرفته است. طبقه کارگر با مشقتى غير قابل توضيح صرفا بقاى خود را حفظ ميکند. جمعيت وسيعى از طبقه ما با تن فروشى و اعتياد و بيکارى و بيمارى و مرگ تدريجى روز را به شب وصل ميکنند. شکاف طبقاتى و کوه ثروت در مقابل درياى عظيم فقر و فلاکت به زشت ترين شکلى خودنمائى ميکند. زن بودن در جامعه قرن بيست و يکمى ايران مصيبتى شده است. جنازه آپارتايد اسلامى تنها با قدرت ارتشى وسيع که هر لحظه زنان را سرکوب ميکند نفس ميکشد. بحران همه جانبه حکومت اسلامى در متن بحران اقتصادى جهان سرمايه دارى تشديد شده است. نه فقط وضعيت معيشتى اکثريت کارگران و مردم زحمتکش به وخامت گرائيده است بلکه چشم انداز اقتصادى وخيم تر است. دنيا دارد وعده گرسنگى شديد٬ بيکارى غير قابل تصور٬ گرانى مواد پايه اى مورد نياز مردم٬ و در يک کلام اضمحلال وضع کنونى را ميدهد. آينده اى که طبقه سرمايه دار٬ از حاکم و اپوزيسيون در مقابل ما ميگذارند٬ يا تداوم همين وضعيت است و يا تاريکتر است. نه اسلام مقبض٬ نه اسلام پاستوريزه٬ نه سلطنت و نظم شاه و رعيت٬ و نه حکومت مدنى چيهاى طرفدار بانک جهانى راه حلى براى اين وضعيت ندارند.
در صحنه سياست ايران تنها يک نيروى اجتماعى ميتواند ورق را برگرداند؛ جنبش کمونيستى طبقه کارگر. بايد تمام تلاشمان را معطوف به اين کنيم که سال ٨٨ سال عروج آلترناتيو کارگرى براى آزادى جامعه باشد. سال نو را٬ عليرغم تمام مشقات و سرکوب و دردهاى آن٬ تبريک ميگوئيم. سال آتى را به سال تقويت اتحاد و تشکل کارگرى و توده اى٬ سال برافراشتن شعارها و مطالبات برابرى طلبانه٬ و سال عروج آلترناتيو کارگرى براى آزادى جامعه تبديل کنيم. *